[ پَرسه های اُبالی]

به انضمام مقادیری فراوان غر!

[ پَرسه های اُبالی]

چیزی که ازش فرار میکردم سراغم اومد... نزدیک سه صبحه، فکر و یاد و خاطره های بابا هجوم اوردن سمتم‌‌... دلم خیلی برات تنگ شده بابا. جای خالیت عذاب آوره. امیدوارم الآن جات امن و خوب و راحت باشه. امیدوارم الان دیگه درد نکشی. خیلی دوستت دادم بابا. بدون تو زندگی خیلی ترسناکه، پشت و پناهم بودی و حالا من پشت ندارم. خیلی زود تنهام گذاشتی، میدونم اگه دست خودت بود بیشتر میموندی. از راه دور هم برام پدری کن. بابا از بعد تو همه‌ی غم‌هام کوچیکتر به نظر میان اما چون که تو نیستی، همون غم‌ها میتونن منو از پا دربیارن. بابا بعد تو ساکت شدم، یادم نمیاد آخرین بار کی از غم‌هام و دردهام پیش کسی حرف زدم. بابا، ما برات از خدا سلامتی خواستیم نشد‌. حالا برات آرامش و شادی میخواییم. تو هم از اونجا برامون دعا کن. بابا این روزها خیلی محتاجم به دعات. بابا خیلی تنهام. بابا بدون تو هییییچ چیزی خوب نیست، اگرم باشه تو نیستی که نشونت بدم یا برات تعریف کنم. بابا زندگیمون خیلی دردناک شده، خیلی غصه‌دار شده. همه‌مون غصه میخوریم. من اما جیک نمیزنم. نمیخوام از غم من ناراحت بشن. بابا انقدرررررر دلم برات تنگ شده که کاش فقط یکبار دیگه صدات رو میشنیدم. صدای ضبط شده دارم ازت، اما بابا، صدای زنده‌ت. آخ بابا که نفسم از بغض به سختی بالا میاد و تو نیستی. اگه بودی هیچوقت نمیذاشتی گریه کنم. بابا هیچکی مثل تو نیست. بابا برامون دعا کن که کم نیاریم که بیشتر از این سختی نکشیم.

شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴
2:31
درحال بارگذاری..

حق ما چیزی جز دوام آوردن بود آقای قاضی

سه شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
13:42
درحال بارگذاری..

آقای قاضی

نه آقای قاضی

غم ما سالهاست مثل سرطان چسبیده بیخ گلومون. واقعا ها، واقعا چند ساله چسبیده بیخ گلومون. بابامونو بیمار کرده. آقای قاضی، جواب این دل شکسته این جوون ۲۵ ساله که هیچی از جوونی و زندگیش نفهمیده رو کی میده؟ من همه دلخوشیم بابامه، چرا باید درد بکشه؟ آقای قاضی، داره چه بلایی سر ما میاد که فعلا بی خبریم؟ تو رو خدا آقای قاضی، کاش لاقل این بابای ما خوب بشه. دردش به جونم که شب ها از درد نمیخوابه. کجا رو امضا کنم آقای قاضی تا یه درد از دراای ما، یه غم از غصه های ما کم بشه؟

شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳
23:40
درحال بارگذاری..

رسیدم خونه و از خستگی و کمردرد خوابم نمیبره.

من هنوز ۲۵ سالمم نشده که با کمردرد بخوام دست و پنجه نرم کنم :(

همش بخاطر این صندلی های قدیمی و غیراستاندارد محل کارمه.

جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳
14:30
درحال بارگذاری..

من از این همه نشدن خسته‌م آقای قاضی

چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۲
12:20
درحال بارگذاری..

ولی خودمونیما

زیر استرس امتحان و پرسش و سیستم آموزشی ضعیف زاییدیم

زیر اضطراب کنکور زاییدیم

زیر استرس برای شغل پیدا کردن بعد دانشگاه زاییدیم

زیر استرس دخل و خرجمون زاییدیم

حالا هم باید زیر استرس رفتن و مها‌جرت بزاییم

ولی حق ما این نبود آقای قاضی😔💔

دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲
19:16
درحال بارگذاری..

من خسته شدم از صبر کردن و دندون رو جیگر گذاشتن و نشدن اونچه که ذوقشو دارم آقای قاضی

چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۲
22:22

آقای قاضی کیر‌م تو عدالتت بگو من کی حس رضایت از زندگیم میگیرم؟؟؟

چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲
0:9

من کیرم تو این عدالت زندگی

سه شنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۲
16:32

این انتظار آدمی کی تموم میشه آقای قاضی؟

دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲
23:53

اگر با من نبودش هیچ میلی، پس چرا اون همه توجه و موزیک عاشقانه میفرستاد سمتم خیلی؟

ها آقای قاضی؟

جمعه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۱
0:40
درحال بارگذاری..

چرا از هر راه دررویی که می‌ریم، غم ما رو پیدا می‌کنه آقای قاضی؟

پنجشنبه چهاردهم مهر ۱۴۰۱
23:34
درحال بارگذاری..

برای اینهمه ناامید بودن زیادی جوونیم آقای قاضی

چهارشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۱
22:48
درحال بارگذاری..

چرا؟

اگه دوستم نداشت، پس چرا چشماش برق می‌زد وقتی کنارم می‌خندید آقای قاضی؟

شنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۱
3:2
درحال بارگذاری..

من هنوز آمادگی بزرگ شدن رو ندارم آقای قاضی

شنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۱
19:52
درحال بارگذاری..

چه وضعشه

من واقعا به عنوان آدمیزاد بین گرسنگی، خواب و جیش نمی‌تونم تعادل برقرار کنم

اعتراض دارم آقای قاضی

چهارشنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۱
0:58
درحال بارگذاری..

آقای قاضی شمام فکر میکنید من ابی رو بیشتر از گوگوش دوس دارم؟ 

جمعه پانزدهم فروردین ۱۳۹۹
19:28
درحال بارگذاری..

چرا من یکم" سیاست" ندارم آقای قاضی؟! تا میام به خودم افتخار کنم که ایناها، ببین پیشرفت کردی الان باسیاست جلو رفتی ترررررر میزنه همه چی به هیکلم؟!

سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۸
1:32
درحال بارگذاری..

اینکه کلمات لحن ندارن منصفانه نیست آقای قاضی

سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۸
1:27
درحال بارگذاری..

تکلیف منه نازک نارنجی که تو این برزخ گیرافتادم چیه؟

این کابوس ممتد همه جوونیمو داره می بلعه آقای قاضی... می شنوی آقای قاضی؟

دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۸
15:46
درحال بارگذاری..

یکم انصاف تقاضای بزرگی ئه آقای قاضی؟!

جمعه هفدهم آبان ۱۳۹۸
16:46

خوشحالی و غم تواماً...    چرا چند روزه جمعه ست آقای قاضی؟

دوشنبه ششم آبان ۱۳۹۸
12:28

من چرا ماشین ندارم آقای قاضی؟!

یکشنبه پنجم آبان ۱۳۹۸
15:39

 و متاسفانه جذاب ومردونه خندیدناش آقای قاضی!صداش آقای قاضی! همه چیش آقای قاضی...

ازش متنفرم انقد کامله. متنفرمممممم.

یکشنبه پنجم آبان ۱۳۹۸
15:35

چه جمعه ی قشنگی ئه آقای قاضی.

بله بله چون هوا پاییزی ئه ^_^

جمعه سوم آبان ۱۳۹۸
21:26
درحال بارگذاری..