[ پَرسه های اُبالی]

به انضمام مقادیری فراوان غر!

[ پَرسه های اُبالی]

در زلف تو آویزم

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را!

در شهر به بدنامی افسانه کند ما را…

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری!

ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را…

پنجشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۳
20:55
درحال بارگذاری..