[ پَرسه های اُبالی]

به انضمام مقادیری فراوان غر!

[ پَرسه های اُبالی]

غریبه

ظهر رو به گوش کردن آهنگ غریبه از خواجه‌امیری سپری کردم و گریه کردم.

دلم برات تنگ نشده. گریه می‌کنم اما. کاش دلت تنگ من شه. سخته آرزوی خوشحالیت کنار اون دختر. کاش دوستم نداشتی.

حس یه دلقک داشتم جلوت وقتی تاکید میکردی "ببین، من ازت بدم نمیاد." جمله‌ت رو اما توی ذهنم تکمیل می‌کردم، "ولی اونقدر‌ها که باید ازت خوشمم نمیاد."

پنجشنبه ششم مهر ۱۴۰۲
17:44